یادداشت های احمد قربانی

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خودتان قضاوت کنید...

  • احمد قربانی
  • ۰
  • ۰

تقدیم به خواهران دینی ام

  • احمد قربانی
  • ۰
  • ۰

علی آینه ی حق در زمین است
علی مرآت رب العالمین است
علی شاگرد ختم المرسلین است
علی استاد جبریل امین است
کلام آسمانیها چنین است
فقط حیدر امیرالمومنین است


علی آقا ترین آقای دنیاست
علی بر کل عالم شاه و مولاست
علی قبله گه اهل تولاست
علی عشق دل ام ابیهاست
کلام حضرت زهرا همین است
فقط حیدر امیرالمومنین است


علی فرمانده کل جهان است
علی اسطوره عصرو زمان است
علی خود قاسم باغ جنان است
علی مافوق هر وصف و بیان است
علی در کل دنیا بی قرین است
فقط حیدر امیرالمومنین است


ز مدح مرتضی دل منجلی شد
دل غرق گناهم صیقلی شد
دلم تا عاشق مولا علی شد
وجودم بنده ی رب جلی شد
یقینا مرتضی حبل المتین است
فقط حیدر امیرالمومنین است

به نام نامی مولای قنبر
به نام نامی یار پیمبر
به نام قهرمان بدر و خیبر
به نام همسر زهرای اطهر
علی بعد از پیمبر جانشین است
فقط حیدر امیرالمومنین است

  • احمد قربانی
  • ۰
  • ۰

نرمش قهرمانه

السلام علیک یا مظلوم
یاحسن ابن علی ایهاالمجتبی یاابن رسول الله

میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام و سرور جوانان اهل بهشت را به همه مسلمانان خصوصا محبان اهل بیت تبریک می گویم.
به همین مناسبت دو نکته اساسی از تاریخ زندگی آن امام مظلوم را به کسانی که با استناد به صلح تحمیلی به ایشان نظام مقدس جمهوری سلامی را ساده لوحانه به استقبال از زورگویی های استکبار دعوت می کنند ، یادآوری می نمایم؛
اولا در صلح تحمیلی به آن امام مظلوم معاویه لعنت الله علیه کاغذی سفید را مهر و امضا نموده و نزد حضرتش فرستاد تا هر شرطی برای عدم جنگ دارند بنویسند و ایشان هم ده یا یازده شرط برای برقراری وضعیت عدم جنگ نوشتند و معاویه لعنت الله علیه با پذیرش آن (اگرچه به صورت ظاهری) به خواست خود رسید و صلح را به امام تحمیل نمود.
ثانیا از انجا که ویژگی کفار عدم پای بندی به عهد و پیمان است و قرآن آنان را به "الذین لا ایمان لهم" (با فتحه الف در ایمان) معرفی می کند معاویه هیچوقت به عهد خود پای بندی نشان نداد و آخر الامر هم آن امام را مظلومانه مسموم نمود.
.
آنها که امروز ما را با استناد به صلح امام حسن به پذیرش شرایط تحمیلی استکبار دعوت می کنند، خوبست این موارد را به خاطر داشته باشند .

  • احمد قربانی
  • ۰
  • ۰

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد!

ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند؛ و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بریدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. گاو را برای مراسم ترحیم کشتند

و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد ...
 
 برگرفته از: داستانهای کلیله و دمنه

  • احمد قربانی
  • ۰
  • ۰

دیشب با دوستان فعال در عرصه فرهنگی مذهبی، بعد از کلاس مقابله قرآن مسجد موسی بن جعفر (ع) به پیاده روی در اطراف شهر رفتیم. آخ که جای آقای نوروزی دیشب خالی بود. آخه ایده پیاده روی شب بعد از کلاس رو ایشون دادند.

بعد از پیاده روی رفتیم میدان ولایت شهر و پس از صرف یک بستنی، چند تا عکس مشتی گرفتیم. بعدش هم با هم در حال گفت و شنود به سمت خانه هایمان رفتیم.

واقعاً عجب شبی بود ...


  • احمد قربانی